کد مطلب:301389 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:144

عصمت و طهارت حضرت زهرا


در بحث های گذشته به مناسبت مطلب دلائلی بر عصمت حضرت زهراء آوردیم ولی در این فصل به طور مخصوص در این باره بحث می كنیم.

1- ابن ابی الحدید معتزلی شارح نهج البلاغه از علم الهدی سید مرتضی نقل می كند:دلیل گفته های ما آنست كه آن حضرت از اشتباه و خطا محفوظ و از انجا كار زشت مامون بود و كسی كه دارای این ویژگی باشد در پذیرش ادعایش نیازی به شاهد و بینه نیست.

اگر گفته شود كه بری این دو مطلب دلیل بیاورید، می گوئیم: دلیل اول، فرمایش خداوند متعال كه فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا» [1] این آیه شریفه بنابر روایات متواتره ای كه در این باره رسیده است جماعتی را شامل می شود كه فاطمه علیهاالسلام نیز از آن


گروه است و اراده در اینجا دلالت می كند بر اینكه فعل اراده شده، واقع شده است.

و هم چنین دلالت می كند بر این مطلب، فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم كه فرمود: «فاطمه بضعه منی، من اذاها فقد اذانی، و من اذانی فقد آذی الله عز و جل» یعنی «فاطمه پاره تن من است، هر كس او را اذیت كند مرا اذیت كرده و هر كس مرا اذیت كند خداوند عزوجل را آزار داده است»

این فرمایش رسول خدا بر عصمت آن حضرت دلائل می كند زیرا اذیت كردن كسی كه گناهكار است موجب اذیت و آزار رسول خدا نخواهد بود، بلكه در مواردی كه گنهكار مستوجب حد و تعزیر باشد اجرای حد و اذیت كردن او موجب خشنودی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می باشد. [2] .

2- علامه امینی، اعلی الله مقامه گوید: توان آن را نداریم كه از خلیفه درباره آن چه كه درباره حضرت فاطمه علیهاالسلام گفت دفاع كنیم، وی بنابر آن چه كه ابن كثیر در تاریخش ج 5/ 249 گفته درباره حضرت زهراء گفت:

به فاطمه- كه زنی از جنس بشر است و عصمت او واجب نیست حالت خشم و غضب دست داده و با ابوبكر تا هنگام فوتش صحبت نكرد.

وی در صفحه 289 گوید: او زنی است از دختران حضرت آدم، هم چون دیگر زنان ناراحت و غمگین می شود و واجب العصمه نیست...

یاوه گوئی و گزافه سرائی تا كجا می رسد؟! تا جائیكه در مقابل فرمایش خداوند متعال و نزول آیه تطهیر در شان آن حضرت و پدر و شوهر و فرزند گرامیش، می ایستد و فاطمه را هم چون دیگر زنان به حساب می آورد؟ ما چگونه می توانیم این سخن را درباره آن حضرت بپذیرم با اینكه فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در پیش رو داریم كه: «فاطمه پاره تن من است، هر كس او را به خشم در آورد مرا خشمگین ساخته است»؟


و در عبارتی دیگر چنین آمده است كه «فاطمه پاره تن من است، هر آن چه كه او را اذیت كند مرا اذیت می كند و هر چه كه او را به خشم درآورد مرا خشمگین می سازد» [3] .

در بررسی و تحقیق در این باره در فصل مربوط به فضائل مشترك آن حضرت در ذیل عنوان «اشتراك آن حضرت با دیگر افراد اهل البیت در جنگ و صلح» در همی كتاب آمده است.

علامه سید عبدالرزاق مقرم بعد از نقل آیه تطهیر كه بر عصمت آن حضرت دلالت می كند گوید:

اگر از براهین و ادله علمی خود در این باره صرف نظر كنیم هر چه را كه از یاد بریم اما این مطلب را نمی توان فراموش كرد كه آن حضرت از نور پیامبر مشتق شده كه از شعاع انوار الهی گرفته شده است، بنابراین او بقیه و دنباله ای از حقیقت محمدیه است كه از عنصر پاكی و طهارت ساخته شده است... و در این صورت محال است كه گناه و معصیت در كارهای او راه پیدا كند و یا لكه ننگی بر دامنش بنشیند و لذا از شنیدن آهنگهای ناموزون و فریادهای نارسائی كه از روی هوی و هوس و خواسته های پشت مادی برخاسته نباید ترسید به این سخن كه گفته اند عصمت و معصوم بودن دیگر افراد كه با آن حضرت در زیر كساء بوده و مشمول آیه تطهیر شدند بخاطر مقام نبوده اعتنائی نباید كرد، زیرا ما لزوم عصمت را در آن بزرگواران بخاطر تبلیغ رسالت و بیان احكام الهی نمی دانیم تا با نبودن چنان مسوولیتی در حضرت زهراء دلیل عصمت آن حضرت مخدوش شود بلكه با توجه به نص و صراحت قرآن مجید، آنان بخاطر اقتضاء طبیع خود معصوم بوده و از نور الهی جدا گشته اند و كسی كه از


نور الهی مشتق شده باشد دیگر محال است مرتكب گناه و عصیانی شده و یا به چیزی آلوده گردد كه مناسبت با آن مقام نوری رفیع نداشته باشد. حتی در كارهائی كه ترك اولی محسوب گردد.

همین پاكی و تقدس آنگونه است كه موجب می شود كه شیطان نتواند در عالم خواب به شكل و صورت آنان درآید بطوری كه در اخبار و روایات صحیحه وارد شده و هم چنین سبب شده كه حضرت زهراء علیهاالسلام به خاطر برتری مقام خود و مقام دیگر امامانی كه در پشت او قرار گرفته اند از آن چه كه بر دیگر زنان به هنگام عادت ماهانه و یا زایمان عارض می شود پاك و مبری باشد.

از جمله ادله ای كه بر عصمت آن حضرت تاكید دارد همان جملاتی است كه به طور متواتر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره آن حضرت نقل شده كه «فاطمه پاره تن من است، هر آن چه كه او را شادمان كند مرا شاد كرده و خداوند به خاطر خشم او به خشم می آید و به خاطر خشنودیش خشنود می شود».

كه این جملات گویای ارتباط و وابستگی خشنودی و خشم آن حضرت به خشنودی و خشم خداوند می باشد تا جائیكه اگر بر یك مباح به خشم آید یا اینكه به آن راضی گردد می بایست آن كار دارای یك جهت شرعی باشد، اینك نسبت به آن كار به خشم آید و یا اینكه از آن خشنودی باشند و حالت رضا و غضب در آن حضرت برخاسته از یك جهت نفسانی نیست و معنای عصمت ثابته در آن حضرت همین است... [4] .

البته آیه تطهیر به وضوح و روشنی بر طهارت و پاكی حقیقی آن حضرت از هرگونه نقص و عیب و عار و ننگی دلالت دارد و این پاكی نه فقط از گناهان و معاصی است بلكه از هرگونه خطورات نفسی و ذهنی نامناسبی


است كه حتی با مقام عصمتی كه در پیامبر ثابت شده هم منافات ندارد زیرا هر آن چه كه عقل و طبع از آن متنفر است در مفهوم رجس و پلیدی داخل می باشد و به دلالت آیه تطهیر آن حضرت از آن پلیدی و رجس پاك و منزه است.

این مطلب را در كتابمان «الامام علی علیه السلام» به طور تفصیل بررسی و تحقیق كرده ایم.


[1] الاحزاب، 33.

[2] شرح نهج البلاغه ج 16، 272.

[3] الغدير 7/ 231.

[4] وفاه الصديقه الزهراء عليهاالسلام / 55 54.